به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست تخصصی «ادبیات تطبیقی و ادبیات جهانی» یکشنبه ۲۱ دی (۱۳۹۳) با حضور و سخنرانی، بهمن نامورمطلق، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، علیرضا انوشیروانی، عضو هیات علمی دانشگاه شیراز و سعید فیروزآبادی، مترجم و محقق حوزه ادبیات آلمانی در تالار امیرخانی، خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
انواع ادبیات جهانی
بهمن نامورمطلق، معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی در این نشست، به دستهبندی انواع ادبیات جهانی پرداخت و گفت: ما یک ادبیات جهانی نداریم و هنگام بحث از ادبیات جهانی باید از انواع آن صحبت کرد. از این بین میتوان چند دسته مشخص را به این شرح نام برد: ادبیات جهانی خَلقی، ادبیات جهانی نقدی، ادبیات جهانی ترکیبی و ادبیات جهانی همگرایانه.
وی افزود: ادبیات جهانی از منظر گوته در عالم خلق است. گوته خود در یکی از رسالاتش عنوان میکند که ما میخواهیم یک ادبیات جهانی خلق کنیم که پیشتر به هیچ عنوان وجود نداشته است. این شاعر و اندیشمند آلمانی به منظور فعالیت عملی خود در این گونه از ادبیات «دیوان شرقی و غربی» را خلق کرد. در مقابل این جریان، ادبیات جهانی «نقدی» قرار میگیرد.
نامورمطلق در ادامه «ادبیات جهانی نقدی» را اینگونه توصیف کرد: ادبیات جهانی نقدی، از سوی نظامهای آکادمیک آمریکایی پیگیری میشود. در این حوزه، بهدست آوردن یک روش مطالعه برای ادبیات جهانی مطرح میشود. این روش تفاوت بسیاری با روش گوته در «ادبیات جهانی» دارد.
تشکیل کتابخانهای از شاهکارهای ادبی جهان
نویسنده کتاب «درآمدی بر بینامتنیت» درباره نوع سوم ادبیات جهانی گفت: فرانسویها نوع «ترکیبی» در ادبیات جهانی را پیگیری میکنند. در این روش بحث جمعآوری شاهکارهای ادبی در سطح جهان مطرح است؛ بهعبارتی گردآوری شاهکارهای ادبیات جهان در یک پانتئون جدید، روش فرانسوی در مطالعه ادبیات جهانی است. در اساطیر، پانتئون نام معبدی بود که خدایان در آن برای مشورت جمع میشدند.
نامورمطلق همچنین اضافه کرد: این نوع نگاه به ادبیات جهانی، باعث بحثهای فراوانی شد. یکی از این بحثها درباره تعداد این شاهکارها بود که در جواب آن عدد هزار مطرح شد. یعنی این کتابخانه باید دارای هزار جلد کتاب متشکل از بهترینهای ادبیات اروپایی، ادبیات عرب، ادبیات ایران، ادبیات شرق آسیا و ادبیات قاره آمریکا، باشد. این ادبیات، نه خلق و نه نقد میکند و از ویژگیهای آن حفظ تنوع و تکثر است.
وی در ادامه نوع چهارم «ادبیات جهانی» را نیز به این صورت معرفی کرد: نوع چهارم از نگاه به ادبیات جهانی، «نگاه همگرایانه» است که از طرف روسها پیگری میشود. این روش که ماخوذ از باورهای مارکسیستی است، تنوع و تکثر را از بین میبرد.
رابطه ادبیات تطبیقی و ادبیات جهانی
این مدرس ادبیات تطبیقی درباره ارتباط میان ادبیات تطبیقی و ادبیات جهانی گفت: درباره این مبحث چند نظریه وجود دارد. یک نظریه میگوید که این دو نوع از ادبیات در اصل یکی هستند. نظریه دیگر میگوید که این دو افتراق دارند، اما در حال «توازی» هستند.
وی افزود: نظریه سوم بحث تقابل و نفی ادبیات جهانی و ادبیات تطبیقی را مطرح میکند. در نهایت نظریه چهارم اعلام میکند که ادبیات تطبیقی، بخشی از ادبیات جهانی است.
ادبیات تطبیقی در عصر جدید
علیرضا انوشیروانی، عضو هیات علمی دانشگاه شیراز نیز در این نشست به بیان تاریخچهای از ادبیات تطبیقی پرداخت و در ادامه انواع دیدگاهها و نظریههای ادبیات تطبیقی در قرن حاضر را معرفی کرد. وی در بخشی از سخنرانی خود گفت: ادبیات تطبیقی به دلیل آنکه از بستری اروپایی برخاسته است، در قرن حاضر مورد انتقاد بسیاری از اندیشمندان قرار گرفت.
وی افزود: دیدگاههای اندیشمندانی چون استیون توتسی و هومی بابا، بر نفی ادبیات تطبیقی اروپامحور است. این چهرهها ادبیات تطبیقی نوین را مطرح میکنند که ادبیات مهاجرت یکی از گونههای مهم آن است. بهباور هومی بابا، متفکر هندی واقعیتهای امروز جهان جنگ، آزادی، سلطه غرب بر شرق، بیهویتی، چندملیتی و دیگر مفاهیمی از این دست است و باید به ادبیات تطبیقی از نظرگاه این مفاهیم نگریست.
مرگ یک رشته
انوشیروانی در بخش دیگری از سخنرانی خود به دیدگاههای «گایاتری چاکراورتی اسپیواک» متفکر برجسته و شهیر هندی در حوزه ادبیات تطبیقی اشاره کرد و گفت: اسپیواک که خود مدیر گروه رشته ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا بود، «ادبیات تطبیقی کلاسیک» را رد کرد و رسالهای با عنوان «مرگ یک رشته» نوشت. این اندیشمند اعتقاد دارد که باید ادبیات تطبیقی، نوین شود و اروپامحوری را به کناری بگذارد.
وی افزود: به باور اسپیواک، ادبیات تطبیقی نوین باید جلو فرهنگهای سلطهجو و غالب را در زمینه همگون ساختن فرهنگهایی که تاکنون به حاشیه رانده شده بودند، بگیرد.
این مدرس و محقق ادبیات در ادامه به نظریههای پس از اسپیواک در ادبیات تطبیقی اشاره کرد و گفت: دیوید دمراش، یکی دیگر از نظریهپردازان معاصر اثرگذار در حوزه ادبیات تطبیقی و ادبیات جهانی است. وی استاد ادبیات تطبیقی در دانشگاه هاروارد است. بهباور دمراش، ادبیات امروز جهانی از دل ادبیات تطبیقی بیرون آمده است.
ترجمه، اصالت میدهد، جهانی شدن را میگیرد
انوشیروانی همچنین دیدگاههای دمراش درباره موضوع ترجمه در ادبیات جهانی را نیز به این صورت مطرح کرد: بهباور دمراش، یک اثر ادبی در خارج از موطن خود شکل متفاوتی پیدا میکند. بنابراین وقتی اثر وارد حیطه ادبیات جهان میشود، به دلیل ترجمه اصالت خود را از دست میدهد، اما در عوض چیزهایی را هم بهدست میآورد.
وی همچنین اضافه کرد: ترجمه انگلیسی یا فرانسوی دیوان حافظ، دیگر همان دیوان حافظ فارسی نیست، بلکه تولدی دوباره پیدا کرده است. جهانی شدن و پیدا کردن مخاطبان زیادتر، عایدی اثر ادبی پس از ترجمه شدن و از دست دادن اصالت خود است. به عنوان مثال «هزار و یک شب» یا «شبهای عربی» در موطن خود به عنوان یک نیمه ادبیات تلقی میشد، اما پس از ترجمه به زبانهای انگلیسی و فرانسه به عنوان یکی از شاهکارهای تاریخ ادبیات جهان درآمد.
ماندگاری ادبیات تطبیقی در «غیرتطبیقی» بودن آن است
انوشیروانی در بخش پایانی سخنان خود به دلایل ماندگاری رشته ادبیات تطبیقی اشاره کرد و گفت: ادبیات تطبیقی به دلیل انعطاف خود توانست با رشتههای دیگر ترکیب شود و به حیات خود ادامه دهد. این رشته مدام در حال بازنگری خود است و رمز زنده ماندن آن این است که زیاد هم تطبیقی نمانده است.
وی افزود: با تمام این اوصاف، متاسفانه ما هنوز در نظام آکادمیک ایران، رشته مستقلی به نام ادبیات تطبیقی نداریم. من این رشته را طراحی کرده و در اختیار وزارت علوم گذاشتهام، امیدوارم که مسئولان امر با ایجاد و تاسیس این رشته موافقت کنند.
در این نشست همچنین سعید فیروزآبادی نیز درباره دیدگاههای رایج درباره ادبیات تطبیقی و ادبیات جهانی سخنرانی کرد.
نظر شما